تفاوت میان هوش و استعداد؛ نگاهی بر تعاریف ساده روانشناسی کودک
تفاوت میان هوش و استعداد یکی از مسائل بحث برانگیز دنیای امروزی که کم و بیش ذهن اکثر روانشناسان، مدرسان و افرادی را که در حوزه آموزش به کودکان در حال فعالیت هستند، به شدت به خود مشغول ساخته است.
بسیاری از نظریه پردازان این حوزه، تعاریف متفاوتی از هوش و استعداد در کودکان ارائه دادند به طوری که بین برخی از آنها اختلاف عقیده وجود دارد.
اجازه دهید تعریف اختصاصی از دو واژه “هوش” و “استعداد” برای شما بیان کنیم؛ هوش، درک سریع مفاهیم، واقعیتها و رویدادهای پیرامون فرد است.
استعداد، توانایی عملکردی فرد برای ارائه دادن فعالیتهای متفاوت در محیط پیرامون خود تعریف شده است؛ به طور خلاصه میتوان گفت، هوش، جنبه ذهنی دارد و استعداد، جنبه عملکردی.
در بسیاری منابع، هوش و استعداد، هر دو به عنوان دانش یا توانایی فردی شناخته میشود.
در این میان، قدرت تأثیرگذاری کلمات نباید در میزان تشویق یا ترغیب فرد به سمت موفقیت نادیده گرفته شود. اجازه دهید تعاریف فوق را واضحتر بیان کنیم.
هوش میتواند با فرآیندهای تکمیل کننده مانند مطالعه، استدلال، درک، یادگیری و آموزش در یک فرد تقویت شود.
این جمله تنها در مورد انسانها صادق است زیرا وجود هوش در گیاهان نیز به اثبات رسیده است اما بدیهی است که گیاهان به طور ذاتی توانایی استدلال یا آموزش را ندارند.
گیاهان تمام تغییرات محیط پیرامون خود را درک میکنند اما امکان تحلیل یا تفسیر وقایع محیط برای آنها وجود ندارد. همین عامل، هوش انسان را از هوش سایر موجودات متمایز میکند.
ضرورت پرورش هوش و استعداد در دوران کودکی
هوش یک واژه کلیدی و اساسی در تعلیم و تربیت به شمار میآید لذا، به جرأت میتوان گفت تقویت هوش فردی در نگاه اول، برابر با فهم و درک یک واژه خاص است؛ هوش، ظرفیت بالا برای یادگیری و آموزش میباشد که صرفاً میتواند در دوران کودکی توسعه یابد.
هیچ فردی، هوشمند متولد نمیشود اما این اطمینان وجود دارد که از دوران کودکی باید هوش و مهارتهای فردی شخص را تقویت نمود.
موقعیتی را تصور کنید که گروهی از کودکان در کنار یکدیگر مشغول بازی هستند؛ برخی از آنها بیش از سایر کودکان، قادر به درک مسائل اطراف خود هستند و برخی دیگر بدون توجه به محیط، سرگرم بازی کودکانه خود میباشند.
معقولانه نیست که تصور کنیم گروه اول از هوش بالایی برخوردار هستند و یا گروه دوم، ذهن نیمه فعال دارند.
در واقع، گروه دوم هرگز سعی نکردند هوش و درک خود را از مسائل اطراف خود تقویت کنند، به این ترتیب عادت ندارند که در حین انجام یک فعالیت اجتماعی، دقت بیشتری به اطراف خود داشته باشند.
استعداد، واژهای که در مورد آموزش کودکان نادیده گرفته میشود
استعداد، مستقیماً از هوش نشأت میگیرد. اگر هوش در یک فرد به درستی تقویت نشود، آن شخص هرگز نمیتواند درک صحیحی از استعدادهای خود داشته باشد.
استعداد، اساساً بر مبنای تواناییهای فرد تعریف میشود و هر فرد از زمان تولد خود، تواناییهای بالقوه خاصی در درون خود دارد.
**با مثال سادهای تفاوت هوش و استعداد را برای شما شرح میدهیم.
اگر فردی بدون اینکه آموزش خاصی دیده باشد، در بازیهای بسکتبال بتواند موفق شود، می گوییم او هوش بسکتبال دارد؛ البته این جمله به معنای آن است که برای تقویت کردن مهارتهای مختلف بسکتبال در این فرد (هوش ورزشی) باید به او آموزشهای ویژهای داده شود.
رشد و پرورش استعداد ورزش بسکتبال در این فرد در راستای هوش ورزشی او، تنها در صورت آموزشهای پیشرفته امکان پذیر است.
اگر فردی در کشیدن نقاشی مهارت داشته باشد می گوییم این فرد از هوش هنری برخوردار است اما برای تقویت این هوش و تبدیل به مرحله استعداد نقاشی باید آموزشهای خاصی برای او در نظر گرفت.
هوش، هدیهای از جانب خداوند است؛ این جمله در میان عامه مردم به صورت “استعداد خدادادی” رواج یافته است.
استعداد بدون هوش، بی ارزش است، زیرا کشف استعداد و پرورش آن نیاز به هوش دارد تا بتواند آن را رد مسیر صحیح قرار دهد.
مثالهای کاربردی در مورد هوش و استعداد
موقعیتهایی که در این قسمت از مطلب برای شما بیان میکنیم، تفاوتهای هوش و استعداد را به صورت مثالهای کاربردی بیان میکنند.
با دقت در این مثالها میتوانید به راحتی در مورد ضرورت پرورش استعدادهای فردی قضاوت نمایید.
موقعیت شماره 1: 1-فردی در حوزه تجارت و بازاریابی کار میکند. این شخص از لحاظ درک و فهم ذهنی به خوبی می داندکه ارائه روشهای جدید بازاریابی میتواند فروش او را افزایش دهد و موقعیت شغلی او را ارتقا بخشد؛ تا این قسمت از مسأله، با هوش فرد سروکار داریم.
اگر این شخص به عنوان راهکار مدیریتی، برنامههای عملی مانند ارسال ایمیل تبلیغاتی یا شرکت در کمپینهای تبلیغاتی آنلاین را اجرا کند و موفق شود، به نوعی به استعداد او در روشهای بازاریابی قوی اشاره کردهایم.
موقعیت شماره 2: 2-شاید بارها و بارها با تصاویر پیچیدهای که از شما میخواهد تفاوتهای آنها را بیان کنید، مواجه شدهاید.
اگر کودکی با اولین نگاه به یک تصویر بتواند تفاوتهای آن را بیابد، به این ترتیب میتوان گفت هوش او که معیاری از درک و فهم از از مسأله است، بسیار عالی است.
اگر این کودک بتواند تصاویری را رسم کند که از نظر گرافیکی عالی باشد، میتوان گفت او در گرافیک و تصویرسازی با استعداد است.
موقعیت شماره 3: 3- بسیاری از ما در دوران تحصیلی خود با مسأله انشانویسی برخورد کردهایم. نوشتن با رعایت تمام قوانین نگارشی برای بسیاری از دانش آموزان دشوار است.
اگر دانش آموزی در بیان موضوعات مختلف ذهن آزاد داشته باشد و بتواند برای هر موضوعی، به راحتی خیال پردازی کرده و کلمهها را به هم ربط دهد، می گوییم او از هوش بالایی برخوردار است.
اما هنگامی که این فرد، قلم بر دست بگیرد و متنی را بنویسد که از تمام جهات بتوانند خواننده را تحت تأثیر خود قرار دهد، می گوییم او در نوشتن، استعداد فوق العاده ای دارد.
روشهای تشخیص و پرورش هوش و استعداد در کودکان
به نظر میرسد تشخیص و پرورش هوش و استعداد در کودکان در دو سرفصل مجزا انجام شود. در اکثر مراکز، تستهای هوش با استفاده از برگههایی که به افراد داده میشوند، مورد ارزیابی قرار میگیرند.
برای کشف استعداد در کودکان بهتر است او را در موقعیتهای مختلف عملکردی قرار بدهیم. در مثالهایی که در ادامه خواهیم گفت، به این موضوع پی خواهید برد.
- شرکت در بازیهای گروهی
- قصه خوانی و خلاصه گویی داستانهای کودکانه
- اجرای نمایش
- سخنرانی کودکان در میان همسالان خود
- مسابقه نقاشی و کاردستی هنری
- نواختن موسیقی با وسایل ابتدایی
- بازیهای فکری – گروهی
- تهیه روزنامه دیواری به صورت گروهی
- برگزاری اردوهای یک روزه
سخن پایانی
هوش یک موهبت است و استعداد، توانایی عمل کردن به آن. استفاده صحیح از هوش میتواند فرد را در جهت پرورش استعدادهایش راهبری کند. بسیاری از افراد برای شکوفا شدن استعدادهایشان به آموزش نیاز دارند.
منبع ترجمه:
http://www.differencebetween.info/difference-between-intelligence-and-talent
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.